پوچ و تهی.

تو تمام سالهایی که عاشق شدم، هی خواستم بگم به خدا زندگی عاشقانه اینجوری نیست. به خدا تا پسراتون بیست و هفت سالشون شد نگید وقتشه بزاتون آستین بالا بزنم و هی کنید با یک ایل و تبار برید دم در یه خانواده ی سنتی تر از خودتونو بزنید، بعد در گوش هم پچ پچ کنید و دختر بیچاره رو ورانداز کنید که"این میتونه چار تا نوه ی تپل مپل به ما بده؟ قدش کوتاهه ها، ابروهاش نازکه، نیگا اینجوریه، اول اونجوریه" دست آخر بشونیدشون سر سفره ی عقد و بعدشم که سال بعد یه نوه ی تپل مپل و چند ماه بعد یکی دیگه و خلاصه یه خانواده ی شاد و خوشبخت واسه پسرتون و اون دختر درست کنید. افرین به این همه حس مسئولیت شما. باریکلا. فقط نمی دونم چرا به این جور زندگی خا می گن زندگی از نوع سگی. 

فک میکنم این پست آلما خیلی هم بی ربط به این نوع زندگی های فداکارانه نباشه. توصیه مى‌شود:

http://almatavakol.persianblog.ir/post/46/

- نکته: نه این که این شیوه ی زندگی مناسب نباشه. ولی در قرن بیست‌ویکم اشتباهه محضه. تمام. 

خور شید ۱ لایک :)
نیایش صدرزاده
به قرن بیست و یکمش کار ندارم ولی اگه از خیلی قبل تر هم این موضوع ترسناک باب نشده بود (مثلا حدود زمان حکومت قاجار!) ،شاید الان بدون این که بدونیم مردممون از فرهنگ قوی تری برخوردار بودن...
+لینک شدید

دقیقا. خیلی نکته ی مهمی رو اشاره کردی. اینکه از اول همینجوری باب شد و اینگونه شد که ما الان اینگونه ایم ..

مینا
در خصوص پست بالا (نمیدونستم کجا باید نظر بدم براش :ا) چون مظالب دوسال اخیر قابل دسترس نیست منم همین مشکل رئ داشتم :(

بله چون نظراتش رو بسته بودم نمیشد نظر داد ولی مرسی از پیگیریتون ❤️❤️❤️ 

خیلی بده دیگه. همه ی نوشته ها پرررررر 😭😢

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بعد ار سالها "بلاگفایی" بودن " تصمیم گرفتم حقایقی را "بیان" کنم..

اتاق‌های زیرشیروانی، اتفاقی‌ست که برای همه نمی‌افتد..
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان